آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

شیرین ترین میوه مامان و بابا

قثصضشسیبلتم

28 ماهگی مرد کوجک

1393/4/14 19:20
نویسنده : مینا حسینی
239 بازدید
اشتراک گذاری

قربون برم دیگه داری برا خودت مردی میشه ها و من و بابایی شاهد این لحظات شیرینیم

قند عسلم این ماه هم مثل روال معمول گذشت و شما شیرین زبونتر و جیگر تر عزیزم توی ماه مبارک رمضان هستیم و شما از این که من باهات چیزی نمیخورم نگران و غصه میخوری و مدام موقع خوردن منو مجبور میکنی بخورم بهت میگم من روزه م باید اذان بگن تا صدای قران میاد بدو میگی مامان داره اذان میگه بیا وقتی قران میخونم میگی منم میخوام بخونم به زور قران میگیری میگی دارم قاان میخونم مدام میگی سبحان و الهم صم و الله خلاصه هر چی شنیده باشی نفسم من دیدم علاقه نشون میدی شروع کردم به یاد دادن سوره توحید ماشاله زودی بسم الله و 2 آیه اول بلد شدی با زبون شیرین خودت و 2 آیه دیگه دست وپا شکسته و صلواتتم که معروف شدی الله صم صل الو صم وال صم خدا خوردنی میشی که نگو.

شعرای جدید زود یاد میگیری اما میخوای حال مارو بگیری از هر کدوم یه مصرع میگی قاطی میکنی میخونی ومیخندی وروجک شیطون. شعرای چتر من هاپوی نازم خورشید خانم ....و عاشق قصه حسنی ما یه بره داشت کاشکی تنهاش نمیذاشت روزی چند بار باید برات بخونم کامل بلد شدی حالا شما برا بابا انقد قشنگ میگی تا بابا خوابش ببره قربونش بشم انقد باهوش علاقه زیاد به کتاب داری.مثل همیشه با حرفات من و بابایی رو به وجد وذوق میاری برام گل آوردی از گلای خونه به من دادی میگی مامان جون مهربون این از عشق من. به من وبابایی میخوای چیزیو بفهمونی که بلدی میگی بابا جون مهربون بذار من براتون توضیح بدم وای وقتی این طوری جمع میبندی کلی تعجب میکنیم .و جدیدا بازی سرگرمیت این شده که با مسواک دندوناتو تیز کنی و بابایی رو بخوری تازه خیلی خوب هم مسواک میزنی.به مامانی که زنگ میزنی بعد کلی شیرین زبونی وقتی پرسیدی چی برام پختی گفت آش با ناراحتی گفتی مامانی آخه ما دوریم وای نمیدونی اشک منو و مامانی رو اونور در آوردی .جدیدا میگی من مهندسم و تو خونه مدام با لگو کاغذ متکا هر جی دستت بیاد ساختمون درست میکنی قربونت برم الهی .

عاشق لب تاب دیگه یاد گرفتی خودت به قول خودت اینتر میکنی وارد آهنگها و برنامه های مورد علاقه ات میشی کلیپای که عمه برات ریخته مدام میاری اشکان دزاگه و......

از شب و خوابیدن زیاد دوست نداری تا میبینی تاریک آسمون میگی مامان روز ها نخابیم یه صبونه بخورم برا در رفتن از خواب.

نفس مامان هر جی میشنوی تکرار میکنی خوب وبد بعد که توضیح میدیم بد دیگه تکرارش نمیکنی بدون اجازه به وسیله کسی دست نمیزنی تا اجازشو بگیری.

تازگیام که همش میگی من پسر باهوشیم مامان جون؟و از خودت تعریف میکنی من گل پسرم گویم ینی قوی و کسی حریف من نیس.

جیگرم زیاد این دلبریات که در نوشته های بعدی چون افطار نزدیک گلم.

توی این ماه مبارک برای همه ی فرشتهای روی زمین آرزوی سلامتی ولبی خندان و شاد را آرزومندم.

دوست داریم یکی یه دونه ما.

اینم گل باقلی آرتین کوچولو که خیلی دوسش داری و هر چند روزی باید بهش سر بزنی توی خونه عمو اول سراغ اون میری بعد عمو و زن عمو اینجا عموشون مسافرت بودن و تو برا آّب و دون گل باقالی اومدی

اینجا هم باغبانی باغچه عمو

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

پدر
14 تیر 93 22:21
سلام. ممنون از اینکه به وب من سر زدین پسر نازی دارید و چهره ارومی داره ماشالله فکر کنم پسرتون با مودبی دارید منم شما رو لینک کردم موفق باشید
رضوان
15 تیر 93 18:05
وای چ پسر شیرینی قراانم میخونه..جیگرشووووو...مینا جون اون خیابونه تو یک پک بود ب اسم شهر کوچک من..از.فروشگاه بازیهای فکری کودکان خریدم...ب هر حال قابل شما و ارتین جونو نداره...بووووس فدات عزیزم مرسی گلم بووسسسسسسسسس
رومینا
19 تیر 93 10:05
نازتوووووووووووووو قربون کهن اینقدر پسر باهوشیییییییی هستی هزار ماشالله به این گل پسر فدای شیرین صحبت کردنت عزیزممممممممممممممممممممممممممم
خاله زکی جووووووون
21 تیر 93 11:51
سلاااااااام عشقم چطوری گلکم/قوربونت برم عزیزم چقدشیرین وبزرگ شدی دلم ضعف میره واسه اون شیرین زبونیات هرچندهرروزصداتومیشنویم ولی بازم هیچ چی جای بودنتوبرامون پرنمی کنه عزیزه دلم0قوربون اون نفسات برم که قران یادمیگیری ومیخونی دوووووووووستت دارم دیوونه وارخاله ی
مامانی
21 تیر 93 13:57
سلام مینا جوون خوبی؟ ارتین عزیزم خوبه؟ مرسی که بهمون سر زدین یه مدت گرفتار بودیم از نوع شدید..!! و حالا برگشتیم .... دورت بگردم خاله چه شیرین زبون شدی هااا مامانش جای من ببوسید این قند عسل رو..
رضوان
6 مرداد 93 12:09
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ، ﻣﯿﺰﺑﺎﻥ ﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﺭﻭ ﺑﺪﺭﻗﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ، ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ؛ ﮔﻮﺍﺭﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺗﺎﻥ ... " ﭘﯿﺸﺎﭘﯿﺶ ﻋﯿﺪﺗﻮﻥ ﻣﺒﺎﺭﮎ