یک روز پرماجرا در باغ برای ارتین جوون
سلام ارتین جون مامان بعد مدتها با اصرار خودت تصمیم گرفتیم که وبلاگتو به روز کنیم مامان مثل همیشه تنبلی کرد کلا اینجارو فراموش کرده بود یهو اومدم خیلی حس خوبی بهم دست داد سعی میکنم تندتر سر بزنم
امروز روز جمعه مادر وپسری میخاییم با گذاشتن عکس یه مروری به خاطراتش داشته باشیم
یک روز بسیار جذاب و پرماجرا در باغ همراه با حیوانات که ارتین عاشقشون و خسته نمیشه ومدام با سفیدبرفی و آگرین دویده و بازی کرده و اخر شب هم کلی بهشون غذذا داده و انقد به اوات غذا داده ک باهاش دوست شده و به سمتش حمله ور و پارس نمیکرد و از نظرش خیلی کار بزرگی کردهی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی