و اما 13 بدر فروردین 93
نازنین مامان این مطالب با تا خیر زیاد مینویسم روزها تند تند گذشت بابایی هم حالش بهتر شد بقیه روزها با مهمونی رفتن و گشت گذار زود تموم شد تا روز 13 که از یه طرف نارحت که چقد زود تعطیلات تموم شد خلاصه همه جمع شدیم و شما اون روز و با کلی شیطنتو بازیگوشی با پرهام گذروندین .
اینجا با اون تفنگ آب پاشت بساط همه رو بهم ریخته بودی بازی بابایشونو رو خاله ها رو ماشینا و چادر خلاصه کلی حال کردی باهاش هر چند آخرشم تفنگ رو لهش کردی
پرش وروجک کوچولو توسط دایی محسن که عاشق این پرشهایی
اینم دریب آرتین خان با دایی سجاد که کلی باهاش بازی کردی و با اون شوتای قشنگت همه رو به وجد میاری
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی