22 ماهگی کوچولوی ما
22 ماهگی کوچولوی ما عزیز دلم این ماهم مثل ماههای دیگه تند وسریع اما به شیرینی عسل گذشت این ماه قصد داشتیم یه جشن کوجولو برات با سلیقه خودت بگیریم آخه عاشق اینی که بادکنک باد کنی و بچسبونی دیوار و شمع فوت کنی خواستیم این ماه این طوری خوشحالت کنیم اما مصادف شد دقیقا با رحلت پیامبر و شهادت امام رضاو امتحانات بابایی اما قول تو اولین فرصت با بابایی اجراش کنیم
گل پسرم این ماه دیگه کامل تقریبا حرف میزنی فقط مونده بهشون حرفای اضافه هم اضافه کنی قربونت برم انقد شیرین جمله بندی میکنی فقط من و بابایی بت مات میشیم و برات ذوق حال میکنیم یه سری جمله های قشنگتو برات مینویسم: هوا ابری امشب برف میاد . برف سفید قشنگ . ساقت 9 تاریک بخوابیم . مامان ناراحت نباش .<وقتی کار بد میکنی>وقتی میگم مامان بابا جیش دسشویی جیش میکنم رو فرش بد رو شوفاژ بد رو مبل بد .مامان گوشمزه اس مسی بعد خوردن غذا .کتابا بابا میاری بابایی درس بگون و بعدش دیوونش میکنی انقد میگی بابا نقاشی نگاش کننننن بابایی پشیمون از درس خوندن.ماشینتو میارری میگی استادارد 2 تا ینی علامت استاندارد 200 کیلو جا داره اینها حرفای منو بابایی که توضبط کردیشون .بعد انجام کار بدم مامان ببش بوس منو بابایی عصبانیتمون غیب میشه
انقد زیاد که تمومی نداره هر کار بدی که میکنی میپرسیم چرا انجام دادی میگی عمو جهانگیر وای عمو گناهیییییی میگیم عمو که نیس چشات برق شیطنت میزنه میخندی میگی هست.
شعر هم هر چی بخونیم زودی یاد میگیری شعر جدید : من میگم بابای مهربونم تو میگی باکونکم با کن
-دل کوچیکم - تو: شا کن - نگو نگو - تو گسته هستم تا ..............اولش من بعدش تو و شعر دویدم و دویدم یاد گرفتی
عاشق اینی که بابایی آیقون بزنه بگی کیه با داد بگی بیا بالا. عاشق آهنگای اکشن میگی مامانی بابایی بلند شین و تا آخر شب یا باید باهات بدوویم و یا بابایی بخونه مارو هلاک میکنی اما خودت ماشاله.......
فدات بشم هر چی از شیرین کاریات بگم کم خدارو هزار بار با بابایی شکر میکنیم به خاطر وجودت و عاشقانه دوست داریم
ژستی که در حال تماشا کردن برنامه مورد علاقه ت
بعد از اومدن از آریشگاه با وجودی که خیلی اشتیاق برای رفتن داشتی همش میگفتی بیم آیشگا خانم پیس پیس مو هام کوتاه اما اونجا رو گذاشتی رو سرت بعدشم رفتی تو قصر بازیش و کل بازی کردی و با یه نی نی بازی کردی اما برا همهتعریف میکردی که ایشگا موهام کوتا من گیه کردم
شوفاژمون آب اومده مامان بابایی نیس اون جعبه ابزارو بیار
آهام دیگه الان درست میشه
ادای مهندسا رو درنیارا!مگه همه مثل داییت مهندسن؟؟؟؟هنوز کار داره تا بشی یکی مثل داییت.
آآآآآآآآآآخ فداش دایی دعواش کرد!!!!!!
ببخشید دایی ولی خب جان خودم من مهندسم ن تو!!!!!
دایی جون من مهندس از تو شیمک مامانم بیرون اومدم