گردش پاییزی و علمی آرتین خان
آرتین کوچولوی مامان به قول خودت که جدیدا میگی من آقای کرمی هستم و اگه طور دیگه صدات بزنمم شاکی میشی که من همون آرتین کوجولوی کرمی هستم حوصلمون سر رفته بود یهو تصمیم گرفتیم در نبود بابا جهان بریم یه گردش پاییزی و علمی بریم
کلی توی پارک بازی کردیم بعد رفتیم زیر درختا با دویدن روشون صدای خش خش برگا که کلی ذوق میکردی از صداشون میگفتی مامان خش خش.
کلی بازی کردیم دنبال هم برگ بازی خلاصه در آخرم جند نوع برگ جمع کردیم با رنگای مختلف با یه چسب گرفتیم اومدیم خونه تا بچسبونیشون توی دفترت که انقد دوست داشتی این کارو تا خونه پیاده اومدیم شما برگ جمع کردی نفسم.
ونمونه تیجه کار پسمل فعالمون
ناگفته نمونه که کلی مامانو سر کار گذاشتی هر چی رنگ برگارو ازت میپرسیدم میگفتی بذا فک کنم بعد یه انگشتی به سرت صدا از دهنت در میووردی بعد میگفتی نمدونم
با بابا جهان کلی خندیدم این آقا کوچولو سر کارمون گذاشته فدای اون فک کردنت بشم یه دنیا عاشقتیم یکی یه دونه ی مامان