آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

شیرین ترین میوه مامان و بابا

قثصضشسیبلتم

سورپرایز خان عمو

1392/12/15 8:19
نویسنده : مینا حسینی
255 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ناز مامانی اول تولدت مبارک مرد کوچیک خونمون یه سال بزرگتر شدی عزیزم در عین اینکه باورمون نمیشه انقد زود گذشت اما واقعا گذشت شیرین و به یاد ماندنی ترین خاطراتو برای من و بابایی رقم زدی .

فدات بشم برنامه تولدت این بود که توی عیدمثل سال قبل به همراه پرهام کوچولو بگیری که دوتایی

بیشتر بهتون خوش میگذره بگیریم روز 9 اسفند جمعه خان عمو زنگ زد که خونه بمونید ما الان میایم اونجا

بعد ساعت  تقریبا 4 دیگه عمو زن عمو و مهدی با یه کیک و یه سری  از تزیینات وارد خونه شدن حسابی

سورپرایز شدیم و تند تیز  عمو و بابایی مهدی بادکنک باد کردند و تزیین کوچولو و مختصری کردیم سریع

حاضر شدیم و تو کلی ذوق در عین شوکه شدن وسط با آهنگ تولدت مبارک شروع به رقصیدن کردی بعد

کلی شیطنت بابایی اون وسط و برف شادی و فش فشه ها که شما طبق معمول ترسیدی و به خاطر اینکه برف شادی رو بادکنک میریخت نگران بودی که کثیف شده

و در آخرم  مراسم فوت کردن شمع که عاشق اینکار بودی بارها تکرارش کردی و برش کیک که میگفتی

مامان با چاقو برقصه قربونت برم بعدم خوردن کیک و .......خلاصه کلی خوش گذشت با وجودیکه یهویی

بود و خیلی عجله ای اما هم به تو هم به ما خوش گذشت بعد اونم به کیف زن عمو چسبیدی که نرن

کلی به کارت خندیدیم و ذوق کردیم عمو هم قبول کرد و به همراه مهدی و بابایی استخر رفتین و حسابی بهت خوش گذشت شب که برگشتین حسابی خسته و بیحال بودی بعد از شام هم به زن عمو اصرار که نرو اما دیگه دیر وقت بود .

ممنون عمو جون و زن عمو و پسر عمو بیادم بودین و این روز و برامون شاد کردین امیدوارم یه روزی اگه بتونم جبران کنم.

ممنونم که میدونستید چقد کیک انگری برد دوست دارم

اینم قیافه ارتین کوجولو که حسابی شوکه شده بود و ولو شده بود

 

کیک میخورممم

بقیه عکسا در ادامه مطلب میبینیم

 

خان عمو به همراه زن عمو مژگان

آرتین و پسر عمو مهدی شمع فوت میکنند

مامان جون ببین پاهاتم و لباسام چی شدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

رضوان مامان رادین
13 اسفند 92 11:20
تولدت مبارک فرشته کوچولو... چه عمو و زن عموی مهربونی دستشون درد نکنه
مینا حسینی
پاسخ
ممنون خانمی .آره خیلی ماهن.
دایی محسن
15 اسفند 92 21:04
سلام دایی جون خوبی عزیزم؟ببخشید که دایی دیر داره تو وبلاگ تولدتو تبریکمیگه اخه این چند روز اینترنت دانشگاه قطع بود!البته دایی یادش نرفته بودا،روز تولدت بهت زنگ زدم ولی تو نامرد تحویلم نگرفتی و زیاد باهام حرف نزدی.حالا همینجا یه بار دیگه میگم تولدت مبارک هرچند که دیر شده
مینا حسینی
پاسخ
ممنون دایی جون بوس
مامان بنیتا
20 اسفند 92 2:35
آرتین جون تولدت مباررک عزیزم..امیدوارم همیشه خنده روی لبت و تنت سلامت باشه گلم
مینا حسینی
پاسخ
سلام ممنون خاله جون