سورپرایز خان عمو
سلام ناز مامانی اول تولدت مبارک مرد کوچیک خونمون یه سال بزرگتر شدی عزیزم در عین اینکه باورمون نمیشه انقد زود گذشت اما واقعا گذشت شیرین و به یاد ماندنی ترین خاطراتو برای من و بابایی رقم زدی .
فدات بشم برنامه تولدت این بود که توی عیدمثل سال قبل به همراه پرهام کوچولو بگیری که دوتایی
بیشتر بهتون خوش میگذره بگیریم روز 9 اسفند جمعه خان عمو زنگ زد که خونه بمونید ما الان میایم اونجا
بعد ساعت تقریبا 4 دیگه عمو زن عمو و مهدی با یه کیک و یه سری از تزیینات وارد خونه شدن حسابی
سورپرایز شدیم و تند تیز عمو و بابایی مهدی بادکنک باد کردند و تزیین کوچولو و مختصری کردیم سریع
حاضر شدیم و تو کلی ذوق در عین شوکه شدن وسط با آهنگ تولدت مبارک شروع به رقصیدن کردی بعد
کلی شیطنت بابایی اون وسط و برف شادی و فش فشه ها که شما طبق معمول ترسیدی و به خاطر اینکه برف شادی رو بادکنک میریخت نگران بودی که کثیف شده
و در آخرم مراسم فوت کردن شمع که عاشق اینکار بودی بارها تکرارش کردی و برش کیک که میگفتی
مامان با چاقو برقصه قربونت برم بعدم خوردن کیک و .......خلاصه کلی خوش گذشت با وجودیکه یهویی
بود و خیلی عجله ای اما هم به تو هم به ما خوش گذشت بعد اونم به کیف زن عمو چسبیدی که نرن
کلی به کارت خندیدیم و ذوق کردیم عمو هم قبول کرد و به همراه مهدی و بابایی استخر رفتین و حسابی بهت خوش گذشت شب که برگشتین حسابی خسته و بیحال بودی بعد از شام هم به زن عمو اصرار که نرو اما دیگه دیر وقت بود .
ممنون عمو جون و زن عمو و پسر عمو بیادم بودین و این روز و برامون شاد کردین امیدوارم یه روزی اگه بتونم جبران کنم.
ممنونم که میدونستید چقد کیک انگری برد دوست دارم
اینم قیافه ارتین کوجولو که حسابی شوکه شده بود و ولو شده بود
کیک میخورممم
بقیه عکسا در ادامه مطلب میبینیم
خان عمو به همراه زن عمو مژگان
آرتین و پسر عمو مهدی شمع فوت میکنند
مامان جون ببین پاهاتم و لباسام چی شدند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟