هفده ماهگی گل پسرمون

سلام  وروجک خوشگل مامان و بابایی امروز دو روز از 17 ماهگی ناز پسر میگذره اینترنت قطع بود امروز همراه پدری اومدیم برات بگیم که یه ماه دیگه بزرگتر شدی و شیطونتر و البته شیرینتر و ملوس تر قربونت برم دیگه هر کلمه ای که بهت میگیم تکرار میکنی حتی قستنطنیه زن عمو که بهت یاد داده رو  میگی تنتنیه یه جورایی ریتمشو میزنی کلی میخندیم شیطنتایی زیادی میکنی که هم از دستت عصبانی میشیم هم به کارات میخندیم این روزا کلی خراب کاری از جمله کندن دکمه های لب تاب پدری خط خطی کردن دیوارا و مبلا سر سفره حتما باید وسط سفره با چنگال و قاشق حمله به بشقاب ما ببری و رو سفره و فرش بریزی و منو کلی عصبانی کنی جدیدا سر کارای بدی که انجام میدی دعوات میکنم میای میچسبی بهم منو بغل میکنی و بوس میکنی خودتو لوس میکنی تا دیگه ادامه ندم فدای این وروجکیت برم آب که میخوری آخرشو یا  رو فرش میریزی یا خودکاری یا دستتو توش میکنی یا با دهنت قل قل میکنی میخندی و میدوی یا میریزی سر و صورت من و پدری از این کار ذوق میکنی کلمه آره رو موقعیه که موافق کاری هستی انقد شیرین میگی مثلا مامان و بابا دوست داری یا بریم آب بازی و بیرون یا می می میخوای . کلماتی مثل وف ینی رفت باش ینی باشه مم ینی نون  دد ینی درد الا ینی الله و نماز و مخالفتتم با کلمه نه نه میگی

عاشق اینی که آهنگی یا  شعرای عمو فتیله  عمو مهربان عمو پورنگ میشنوی بلند میشی از خوشحالی دور خودت میچرخی و مثلا میرقصی غذا هم فقط پلویی دوست داری

جدیدا هم با پدری میری استخر بابایی کلی با ذوق میاد از شیطنتان میگه که کوجکترین شناگر هستی کاش من میدیدمت پدری میگه کلی ذوق میکنی و از لباس پوشیدن هم فراری هستی با دردسر بدوبدو دنبالت تنت میکنیم.

عزیزم دیگه بیدار شدی نمیتونم ادامه بدم آخه میای همه چیو بهم میریزی پس تا بعد.

دوست داریم عشق مامان پدری بوس

این کوجولوی شیطون که از حموم اومده در حال فرار که لباس نپوشه