هورا هورا آرتین کوچولو راه میره
سلام جیگر گوشه ای مامانی بعد یه ماه دوباره اومدم مامانیو ببخش انقد دیر به دیر میاد آخه وروجک کوچولو فرصت بهم ندادی بیام برات بنویسم چقد شیطون شدی
عزیزم تو این ماه دیگه کامل راه میری و همش در حال راه رفتن هستی و خستگی ناپذیر قربونت برم هوا دیگه بهاری شده منو پدری بعد ظهرا همش میبریمت پیاده روی کلی ذوق میکنی و بدو میری سمت فواره و هر جا که آب باشه اگه هزار بارم بخوری زمین عین خیالت نیست فقط کفش پوشیدنو دوست نداری با پدری با هزار دردسر پات میکنیم اخه انگشتای جلوی پاتو جمع میکنی به خاطر همون اذیت میشی
تازشم نی نی کوچولوها و بچه ها رو خیلی دوست داری اگه چشمت بیوفته بهشون بدو میری دنبالشون و ازشون میگیری و کلی میخندی ازشون بازی میخوای
تو خونه هم که تمام راههایی که با پشتی مسدود کرده بودیم تو کوچکترین فرصتی که بدست میاری میندازی میری آشپزخونه واسه خرابکاری و کشوهای کمد همه از دست توی وروجک روزی هزار بار مرتب میشه جیگر مامان موقعی هم خرابکاری میکنی چشاتو و لباتو جمع میکنی و میگی بابا و حسابی خودتو لوس میکنی و جدیدا هم کم و بیش غذا میخوری و من و پدری کلی خوشحالیم
خب فدات شم هر چی بنویسم تمومی نداره فقط بدون که همه این شیطنتات و اذیت کردنات یه دنیا برای من و پدری لذت بخش و همیشه شیرین و در کنار تو روزی هزار بار خدارو شاکریم
بوسسسسسسسسسسس دوست داریم جونم