واکسن چهار ماهگی قند عسلم
قربونت برم مرد کوچولوی مامانی روز به روز داره بزرگتر میشه امروزم دقیقا چهار ماهت تموم شد و من و مادر جون صبح زود آماده شدیم و برا زدن واکسنت به درمانگاه رفتیم اونجا مادر جون بالا سرت بود آخه من دلم نیومد ببینم انقد آروم و ساکت و خوشحال بودی همین که واکسنتو زد صدای جیغ زدنت بلند شد اما یه کوچولو گریه کردی بعد تا اومدم بالا سرت شروع کردی به خندیدنو خودتو لوس کردی جای پدری حسابی خالیه ببینه چقد پسر آروم نانازی دارهراستی وزنتم ٧ کیلو ٧٠٠ گرم بود خانوم دکتر گفت عالیه ماشاا... به گل پسرم
تا ظهری آروم بودی و همراه مادر جون واسه ثبت نام دایی سجاد رفتیم اما عصری تو خونه دردت شروع شد انقد گریه کردی مادری برات حوله داغ کردو بهت قطره مسکن داد و بغلش خوابیدیجیگرم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی