شیطنتای شیرین عسلمون
سلام گل پسر م مامانی اومده بر ات بنویسه که هر روز داری بزرگتر و شیرینتر میشی و مامانی رو کلی به وجد میاری حالا دیگه خودت راحت دستاتو بالا میگیری عروسک و جیرجیرکت و دست میگیری و با اونا انقد بازی میکنی که خوابت میبره و انقد خوش خلق و مهربونی که برا همه میخندی و قهقه میزنی تازشم مادری یه کلمه جدید بهت یاد داده وقتی بهت میگه با کلی تلاش لباتو غنچه میکنی در جواب مادر جون انقد ناز میگی بووووووووووووووو اون لحظه مامان میخواد که فقط بخوردت انقد جیگر میشی . تازگیام با تمرینات ورزشی که مادر جون بهت دادن یادگرفتی برا خود به شکم چرخ میزنی آدمارو دنبال میکنی.
این روزا هم که با پسر خاله پرهام کنار دایی سجاد که همش باهتون بازی میکنه کلی بهتون خوش میگذره همش گردشو عروسی اما جوجو کوچولو من از صدا ارک و آهنگ می ترسه گریه میکنه برعکس پرهام نانازی که کلی ذوق میکنه وقتی هم که کنار همید پرهام خان دست و پاشو میاری طرف دهنت تو هم میگیری شروع به خوردن میکنی اونم حسابی میترسه و جیغ میزنه تو هم میخندی شبا هم که تو با ملچ ملوچ شیر خوردنت اونو بیدار میکنی اونم با نق ونوق که مامان شیر میخام بیدارت میکنه خلاصه که کلی از خجالت هم درمیاین.خلاصه که جای پدر جون که پیشمون نیست حسابی خالیه که ببینه چقد پسرش مرد شده .
خوب عززم الانم دیگه داری خودتو برا خاله جون لوس میکنی و میخندی میگی بغلم کن داره حسودیم میشه پس تا بعد. بوسسسسسسسس
اینم عکسهایی از آرتین خان همراه پرهام خان