آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

شیرین ترین میوه مامان و بابا

قثصضشسیبلتم

شیرین زبونیهای پسرم در 34 ماهگی

1393/10/10 16:40
نویسنده : مینا حسینی
1,016 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان احساس میکنیم با وجود تو زمان خیلی سریع میگذره و این روزهای سی و چهار ماهگیتم داره تند تند میگذره واییییییییییییی دلتنگ لحظه لحظه اون میشهنم گاهی و هر روز بیشتر حس میکنم دوست دارم انقد شیرین زبون شدی که وقتی حرفی میزنی آذم به قد قوارت نگا میکنه هم خندمون میاد که چطو این حرفارو یاد گرفتی هم لذت میبریم از اینکه مرد شدی قربون این مرد کوچیک خونه بشم نمونه ای از شیرین زبونیات

برای قدم زدن بیرون رفته بودیم بابایی بهت گفته بود مامان اذیت نکنی خودت راه بری شما: باشه بابا جون .بیرون بعد کمی پیاده روی مامان خستم یه  کوچولو بغلم میکنی باشه من که خسته شدم گفتم پسرم هر موقع احساس کردی باید بیای پایین و مامان خسته است بگو شما مامان بذار فک کنم صدای فک کردنم در میاری با دهن بعد مامان فکری اومد تو ذهنم خوب بگو احساسم از تو قلبم رفته اون دور دوراتعجببعد جند مین دیگه مامان احساسم اومد که یه نمه کوچولو دیگه بغلت باشمتعجبخنده

دمت گاف یکی دیگه از جمله های جیگر که میخاد خود شیرینی کنی

یه روز بهم گفتی مامان عاشق شدم گفتم عاشق کی گفتی عاشق شما وای دنیا رو بهم دادن کلی بوس کردم گفتی نکن مامانننننننننننننننننننننن

وقت خوا ب پسرم باید بخوابیم مامان خواب باید بیاد تو قلبمون هنو که نیومدهخنده

وقت بازی کردن مخصوصا دویدن و مسابقه گذاشتن که عاشق این بازی هستی میگی مامان حال میده بازی ؟تعجب

تیکه کلومت موقع تعریف کردن بعد یهویی

موقع سلام کردن با حالت ملوس کردن سلام به ماهت <به روی ماهت>

یا میپرسی مامان بیداری آره پسرم قربون بیداریت بشم یا بابایی میگه خداحافظ بابا جون میگی خداحافظ قربون خداحافظیتخنده

امروزم گفتی مامان من یه آرزو دارم چه آرزویی در حالی که داشتی ماهگیریی میکردی با اون خنده شیطنت آمیزت با صدای آروم ای خدا من ارزو دارم جاسوس شم من با تعجب جاسوس کی یا چی آرتین با خنده جاسوس عمو جهاندارو عمو جهانگیر .

فدات بشم نمیدونم اینو طبق معمول از این برنامه کودکا شنیده بودی اما مفهومشو نمدونی و چون شک تو این که جمله خوبی یا نه به آرومی میگی که یه وقت بد نباشه.

 

برا در رفتن از خواب یا راضی کردن برا اینکه به کسی زنگ بزنی یا ببرمت پیش بابا جهان سر ساختمون میگی مامان یک کاری دارم برق روشن کن بگم یادت نره به بابا فردا بگی یه سان استار بخرهعصبانییا برین سر ساختمون یا زنگ بزن به بابا یه کاری دارم بعد گول زدن من میریم میگی بابا یا عمو یا ... مراقب باشی ها بعد خداحافظ دیگه ما بریمتعجب د

وقتی چیزی دوست نداری بخوری میگی میل ندارم اگه اصرار بشه من طاقت ندارم بخورم دیگهخنده

خودتی بخوای لوس کنی میگی موهاتو بنازم چشماتو بنازم و.....یا دوست دارم اندازه ککشونا

عاشق شخصیت مک کوین ینی دیونه شدیم روزی هزار بار و تموم زندگی ما شده مک کوین مدام تو مکوینی من و بابا بقیه شحصیتا مدام مسابقه وای وقتی میگیم بس خسته ایم میگی بخدا آخرین بار.

و اما عکسهایی از احوالات شما در این ماه دردونه ی مامان و بابا

اینجا بازی قصه گویی بود عروسکا به صف و شما نقش هاپو داشتی مثلا فدای اون چشمات بشم با اون قصه گفتن جیگر

تمرین اسکوتر سواری و دوچرخه پا زدن توی یه روز زمستونی اما آفتابی

 

این ژست توی گل خونه ی مامان بزرگ

 

غرق تماشای کارتون مک کوین

اینم بادبادک که عمه جون برات درست کرد کلی براش ذوق کردی

 

 

اینجام در نقش مک کوین که به خط پایان رسیدی و بستنی به دست بیا دیگه مامان ابق موندیخنده

 

پسندها (5)

نظرات (7)

کوثر
10 دی 93 17:44
___♥♥♥ __♥♥_♥♥ _♥♥___♥♥ _♥♥___♥♥_________♥♥♥♥ _♥♥___♥♥_______♥♥___♥♥♥♥ _♥♥__♥♥_______♥___♥♥___♥♥ __♥♥__♥______♥__♥♥__♥♥♥__♥♥ ___♥♥__♥____♥__♥♥_____♥♥__♥ ____♥♥_♥♥__♥♥_♥♥________♥♥ ____♥♥___♥♥__♥♥ ___♥___________♥ __♥_____________♥ _♥_____♥___♥____♥ _♥___///___@__\\__♥ _♥___\\\______///__♥ ___♥______W____♥ _____♥♥_____♥♥ _______♥♥♥♥♥ سلام وب شماعالیه من وقتی عکس کودک شمارو میبینم فکر میکنم اجی وبرادر خودمه راستی به وب منم بیایید واگه موافق بودیید تبادل لینک هم بکنیم مرسی مرسی حتما میام ادتون میکنم
خان دايي
11 دی 93 0:49
خرابتم خان دايي جووووووووووووووووون به خدا يه دونه اي صرفا برا نمونه اي
رضوان
12 دی 93 21:40
جووونم چه پسر شیرین زبونیه این گل پسرررر....تو هم مثل رادین عااشق کارتون مک کویینی
رومینا
14 دی 93 11:26
ایییییییییییییی جانم . فسقلی خان چه شیرین زبونی هایی میکنییییییییییییییییییییی .
مامانی
17 دی 93 14:24
قربون اون قلب کوچولوت ارتین جوووون
خاله نرگس
20 دی 93 18:26
سلام خاله جوووووووون.ماشالله چه شیرین زبون اگه من پیشت بودم که تاحالا تمومت کرده بودم.
مامانی
24 دی 93 20:00
ای خدااااااااا چقدشیرین زبونه عســـــــــــــــــــــیسم